قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، توجه خاصي به حقوق شهروندي می کند، به طوري که رنگ، نژاد و زبان را موجب تفاوت در برخورداري از اين حق نميداند و دولت را نیز موظف به رعايت حقوق همه شهروندان ميکند. از سوی دیگر، جهاني شدن، یا جهانی سازی، به صور مختلف بر وجوه گوناگون زندگی چکیده کامل
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، توجه خاصي به حقوق شهروندي می کند، به طوري که رنگ، نژاد و زبان را موجب تفاوت در برخورداري از اين حق نميداند و دولت را نیز موظف به رعايت حقوق همه شهروندان ميکند. از سوی دیگر، جهاني شدن، یا جهانی سازی، به صور مختلف بر وجوه گوناگون زندگی ملت ها تأثیرگذار بوده است. یکی از قلمروهای تأثیرپذیری از جهانی-شدن، حقوق شهروندی است. استدلال مقاله حاضر این است که جهانی شدن با «حقوق مردمی - مشارکتی» در ایران نسبت تضعيف کننده داشته است، ولی با حقوق سیاسی و اجتماعی در عین حال نسبت تقویت کننده و تضعیف کننده داشته است.
پرونده مقاله
رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغازهای اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در چکیده کامل
رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغازهای اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در دهههای اخیر، علوم انسانی- اجتماعی به فرونسیس (حکمت عملی) ارسطو توجه کرده است. این مقاله تلاش میکند تا از این مفهوم برای نظریهپردازی در حوزۀ توسعه بهره بگیرد. این مقاله، با اخذ مفهوم «فرونسیس» و ارتقای آن، سعی در ارائۀ یک نظریۀ توسعه با عنوان «توسعۀ فراستمند» دارد. نظریۀ توسعۀ فراستمند سعی در احیای پیوند اخلاق، اقتصاد و سیاست با توسعه دارد. به تعبیری با واسازی نظریۀ «رشد اقتصادی» و نشان دادن تقلیل گرایی آن در معنا و اهداف توسعه، برای بازسازی نظریه توسعه با بهره گیری از مقومات اندیشه مدنی/ سیاسی تلاش میشود تا نظریه فراستمندی توسعه با رویکرد دلالتی مطرح شود و نقش و جایگاه شهروندی به عنوان دلالت هنجاری توسعه فراستمند نشان داده شود. بدین معنا «شهروندی مبتنی بر ایده توسعه فراستمند»، مفهومی است که باید در پی تحقق آن باشیم و شاخص ارزیابی توسعه بر اساس میزان تحقق شهروندی در جامعه اندازه گیری شود. دموکراسی به مثابه خردورزی جمعی، مشارکت به معنای ارتقای فرونسیس شهروندان و آزادی، مهم ترین مؤلفههای تحقق شهروندی برای توسعه فراستمند هستند.
پرونده مقاله
یکی از مسائل بنیادین جوامع مدرن، مسئلۀ «بیگانگی» است. از این رو تحلیل و تبیین این مسئله در مطالعات بسیاری از اندیشمندان، ظهور و بروز دارد. «هانا آرنت» از جمله اندیشمندان سیاسی است که از یکسو، بیگانگی انسان مدرن را در مطالعات خود مورد توجه قرار داده است و از سوی دیگر، م چکیده کامل
یکی از مسائل بنیادین جوامع مدرن، مسئلۀ «بیگانگی» است. از این رو تحلیل و تبیین این مسئله در مطالعات بسیاری از اندیشمندان، ظهور و بروز دارد. «هانا آرنت» از جمله اندیشمندان سیاسی است که از یکسو، بیگانگی انسان مدرن را در مطالعات خود مورد توجه قرار داده است و از سوی دیگر، مفهوم شهروندی به معنای کلاسیک آن را که در پیوند با عمل است، مورد بازخوانی و تبیین قرار داده است. در این مقاله، پس از تبیین دو مفهوم «ازجهان بیگانگی» و «شهروندی» نزد هانا آرنت، کوشش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که آیا میتوان تئوری شهروندی آرنت را بهعنوان بدیلی برای وضعیت از جهان بیگانگی انسان مدرن در نظر گرفت؟ همچنین این ادعا تبیین میشود که در تقابل با بیگانگی انسان جامعۀمدرن، وضعیت انسانی مطلوب آرنت در قالب شاخصهای شهروندی قابلیت تحقق دارد.
پرونده مقاله